
کابل، ۲۶ سنبله، باختر
ترانزیت و تجارت مولفه اساسی در رشد اقتصادی هر کشور است، با در نظر داشت مشکلات ترانزیتی که افغانستان با دیگران دارد نیاز است دراین خصوص باز تر و متنوع تر عمل شود.
مبصر آژانس باختر مینگارد؛ افغانستان محاط به خشکه در امر انتقالات، تجارت و ترانزیت همیشه دچار مشکل بوده است، این کشور برای داد و ستد تجاری نیاز به گذرگاه ها و بنادر مواصلاتی کشور های همسایه داشته است ولی مشکلات و موانعی که ریشه در عوامل راهبردی کشورها دارد تاکنون به افغانستان اجازه نداده تا از مسیرهای ترانریتی بهرهء درست گیرد، حتی از مسئله تجارت و ترانزیت در برابر افغانستان به عنوان حربه کار گرفته شده است.
مشکل در این است که افغانستان از گذشته ها برای گشودن در های بدیل ترانزیتی کاری موثری نکرده است و اتکا به یک یا دو راه ترانزیتی یک کشور مشخص مشکلات زیادی را به بار آورده است که نتیجه آن، زیان اسفبار برای تجار و صادر کنندگان افغانستان بوده است.
اتفاقات اخیر در تورخم مشکلات زیادی را نشان داد واین امر را به نیاز مبدل کرد که افغانستان باید در دریافت راه های بدیل ترانزیتی اقدام کند، فقط ایجاد تنوع و پایان دادن به اتکا به یک مسیر خاص ترانزیتی است که افغانستان فرصت و مجال رشد اقتصادی را خواهد یافت.
افغانستان با شش کشور همسایه است و در حقیقت از شش در یچه می تواند برای خود راه بگشاید و با تعامل سازنده و سود دو جانبه همکاری های ترانزیتی را گرمتر کند، امروز افغانستان از رهگذر وابستگی به یک مسیر مشخص ترانزیتی و کشور مشخص، دچار مشکل است، آنانی که در امر ترانزیت و انتقالات برای افغانستان مشکل خلق می کنند، خود توقع بلند همکاری را دارند، در پی سود یک جانبه اند، خوش دارند با لاری ها و گادی ها خود در شاهراه های افغانستان تا و بالا بروند، مگر با بهانه و توجیه های دور از منطق برای تجار و صادر کنندگان ما مشکل خلق می کنند.
مشکل در این است که ما نتوانستیم مزایا و اهمیت ترانزیتی افغانستان را به گونه ای که است تعریف کنیم، همانگونه که افغانستان به مسیر ترانزیتی پاکستان و یا کشور دیگری ضرورت دارد، پاکستان صنعتی به مراتب نیازمند مسیر ترانزیتی افغانستان است، در کل هر همسایه افغانستان به نحوی به مسیر ترانزیتی کشور به عنوان چهار راه منطقه نیاز دارند و مسئله ترانزیت و انتقالات میان افغانستان و کشور های همسایه تعریف همکاری متقابل را دارد، نه تعریف سود یک جانبه را.
از طرف دیگر، همگرایی اقتصادی نه تنها برای افغانستان بل برای آسیای مرکزی و آسیای جنوبی مزایای خود را دارد و نقش افغانستان به عنوان کوتاه ترین و کم هزینه ترین مسیر اتصال این دو منطقه نیز پر رنگتر از قبل است. با تمرکز روی نقش سنتی این کشور بهعنوان پل ارتباطی این دو منطقه، در می یابیم، افغانستان عامل اصلی در گسترش همگرایی اقتصادی منطقهای است و همسایه ها باید استعداد درک این واقعیت را داشته باشند.
آنانی که به فکر بهره گیری یک جانبه از مسیر ترانزیت افغانستان اند، دچار اشتباه اند، باید به فکر همگرایی و همکاری متقابل باشند.
منطقه نیاز به تحرکات اقتصادی دارد کشور های منطقه زمانی میتوانند موفق شوند که تجارت و اقتصاد را از سیاست جدا کنند، ترانزیت و همکاری های تجارتی را در گرو برنامه های سیاسی قرار ندهند.
با تاسف افغانستان در همکاری های ترانزیتی بیشتر از زاویه منفی نگاه می شود و این به سود همکاری منطقه ای نیست. تحلیل سیاسی