کابل، ۳۱ ثور، باختر
یک روز نامه چاپ بریتانیا نشست اخیر سیاست ورزان پشین افغانستان را نمایشی دانسته است و این در حالی است که مردم افغانستان نیز دیگر به این چهره های تکراری علاقه یی ندارند.
ایندیپندنت فارسی در اخرین شماره خود به نشست اخیر شماری از سیاست ورزان افغان در انقره ترکیه پرداخته است و گفته است «تعدادی از مقامهای سیاسی افغان که در ۹ ماه گذشته در سرگردانی و بلاتکلیفی بودند، بالاخره توانستند شب سهشنبه (۲۷) ثور نشستی را در شهر انقره در ترکیه برگزار کنند. هدف اصلی این نشست بررسی راههای مبارزه با امارت اسلامی افغانستان بود.
سیاستمدارانی که در این نشست حضور داشتند، چهرههای اصلی قدرت در ۲۰ سال گذشته بودند، چهره هایی که در این مدت، تنها مخالف سیاسی بلکه دشمنان یکدیگر هم بودند و بیشتر افراد مسلح غیر مسوول داشتند، زور گو و غاصب بودند و برای ادامه حیات شان بیشتر افغانستان را به جزایر قدرت تقسیم کرده بودند.
تعدادی از حاضران در این نشست در گفتگو با رسانهها در حالی که نام شان را هم افشا نکردند، گفته اند « در قدم اول آنان با امارت اسلامی وارد گفتگو میشوند»
اما واقعیت این است که تعداد از چهرههای سیاسی شرکتکننده در نشست انقره، به صورت بالقوه از گردونه قدرت و فعالیت سیاسی خارج و رسما بازنشسته شدهاند؛ چهرههایی چون عبدالرب رسول سیاف، دوستم، خلیلی، محقق، اسماعیلخان و یکی دو تن دیگر که عملا نمیتوانند هیچ جبهه یی را مدیریت کنند؛ زیرا کهولت سن به آنان اجازه فعالیت نمیدهد.
آنانی که در بیست سال گذشته بر چشمه های عایداتی افغانستان تسلط داشتند فرزندانشان را به دانشگاههای معتبر جهانی فرستادند و بیشتر برای منافع شخصی و زندگی اشرافی خود و چند نسل بعدی شان تقلا و تلاش کردند و به این هدف خود هم رسیده اند، دیگر کاری از آنان ساخته نیست.
امروز، رهبران سیاسی دیروز، ثروتمندان بی بدیل در ترکیه، لندن و امریکا و … اند آنان نیز دیگر توان رهبری جنگ را ندارند و نه دیگر برای جنگیدن آماده اند، زیرا توان جنگیدن از آنها گرفته شده است و اگر از جنگ و مقاومتی هم می گویند، تبلیغات شخصی و مطرح بودن همچنانی در صحنه سیاست است.
از سوی دیگر عملکرد ۲۰ سال گذشته این افراد به حدی سیاه است که امکان جذب نیرو از داخل افغانستان برای آنان وجود ندارد. هرچند از همان روزهای اول فرار به خارج از کشور، درباره بازگشت به جبهههای جنگ سروصدای زیادی به راه انداختند؛ اما در عمل هیچکدام از این افراد جرئت نزدیک شدن به مرزهای افغانستان را نداشتند.
تنها جمع شدن این افراد زیر یک چتر سیاسی دور از وطن است که برای آنان امید می بخشد که گویا چون گذشته رهبر باقی مانده اند در حالی که نه خود در وجود شان شان درایت را می بینند که وارد کشور شوند و نه مردم میخواهند که دیگر از این چهره های تکراری که جز منافع شخصی و خانوادگی شان دیگر کاری نکرده اند پیروی کنند، در صحنه بین المللی هم نمیتوان به بازگشت چهرههای سیاسی ‹شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان› خوشبین بود. زیرا جهان میداند که امارت اسلامی به عنوان یک قدرت اثر گذار و واحد در افغانستان علاقه یی برای گفتگو با این جریان های متواری و بی خاصیت ندارد، کشور های همسایه افغانستان به تعهدات امارت اسلامی باور مند تر از گذشته اند، تامین امنیت در سرحدات و این دیگر افغانستان، مکانی تهدیدی در برابر کشور های همسایه نخواهد بود، ناشی از اعتماد به نفس شان در دوران امارت اسلامی است.
در چنین وضعیت، خنده دار است که امارت اسلامی با چهرههایی که تاریخ مصرف شان به پایان رسیده، مذاکره کند.
مگر برای ایجاد فضای اعتماد در میان افغانان، امارت اسلامی، از مقامهای سیاسی پیشین از افغانستان خواستهاست تا به کشور بازگردند و زیر چتر امارت اسلامی زندگی عادی خود را از سر بگیرند و مصونیت جانی آنان تامین خواهد شد، این نشان دهنده آن است که امارت اسلامی تحمل مخالفان گذشته خود را دارد، در حالی همین مقام های سیاسی که «شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان» را ایجاد کردهاند، در زمان حکومت جمهوری، پایگاه قدرت شان که جایگاه سیاسیشان بود از دست داده بودند و حتی نتوانستند نفوذ خود را در مناطق سنتی حفظ کنند. در چنین وضعیتی به نظر نمیرسد شورای عالی مقاومت ملی بتواند روند موثر برای اعمال فشار بر امارت اسلامی در پیش گیرد.
حتی اگر این چهرهها بتوانند در داخل افغانستان دست به حرکت نظامی بزنند، بنابراین جنگیدن با کسانی‹ جنگجویان امارت اسلامی› که ۲۰ سال جنگ چریکی کردهاند کار سادهای نخواهد بود.
به نظر میرسد شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان، بیشتر از سر درماندگی شکل گرفته است. سیاستمدارانی که روزگاری حرف اول را در کشور میزدند، برای این که حداقل در افکار عامه زنده باشند، این تشکل را به وجود آوردهاند؛ اما امید بستن به امارت اسلامی برای ایجاد تغییر در افغانستان بیشازحد خوشبینانه است.
حرف دیگر که می تواند دلیل ناکامی ایتلاف جدید چند رهبر متواری دیروز باشد این است که این چهره ها گذشتۀ زشتی از ایتلاف و ایجاد پیمان با خود داشته اند که هیچگاه دوام نیاورده است.
اصلاْ در افغانستان ایتلاف ها به جای نه رسیده است مگر چند چهره تکراری در وجود این درخواست جامعه جهانی که شعار ایجاد حکومت فرا گیر در افغانستان را سر می دهند، جسارت کرده اند که گرد هم آیند تا اگر امکان میسر شود آنها بخشی از این حکومت شوند، درخواست بی بنیاد که دیگر عملی شدنی نیست و مفسدین، فرصت برای ایجاد حکومت که تکرار فجایع گذشته باشد ندارند .
باید گفت که خانم لاینز نماینده ویژۀ سرمنشی سازمان ملل برای افغانستان در آخرین دیداری که با امیر خان متقی سرپرست وزارت خارجه افغانستان داشته است گفته است «هیچکس در افغانستان حامی جنگ و جناحهای متخاصم نیست و جنگ به نفع افغانستان نیست، باید پیشرفتها و واقعیتهای موجود افغانستان به جهانیان اطلاع داده شود»
این گفته ها این معنا را می دهد که امارت اسلامی یک واقعیت در افغانستان است که باید پذیرفته شود. تحلیل سیاسی
56 خواندن این مطلب 4 دقیقه زمان میبرد