تبصره و مرور بر مطبوعات

کاهش فقر در کشور نیاز به مدیریت دارد نه ملامت کردن

کابل باختر / 19 / ثور
یافته های اداره مرکزی احصائیه نشان میدهد که 54 درصد جمعیت مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند و این میتواند ثبات در کشور را بیشتر شکننده سازد.
مفسر آژانس باختر مینگارد: اداره مرکزی احصائیه در تازه ترین گزارش خود ادعا کرده است که 54 درصد جمعیت در افغانستان زیر فقر زندگی میکنند.
اداره مرکزی احصائیه به این باور است آنانیکه در روز کمتر از صد افغانی درآمد دارند، در زیر خط فقر قرار دارند و این رقم میتواند تغییر کند و میزان 54 درصدی بالا برود.
رئیس جمهور غنی سطح فقر را در کشور شرم آور توصیف نمود، او به این باور است که میزان بلند فقر در افغانستان، باعث شده که کشور به ثبات نرسد وقتیکه فقر از پنجاه درصد بیشتر باشد، جامعه چگونه به ثبات برسد، رئیس جمهوری فقر را دشمن ثبات در کشور تعریف کرد.
این گزارش در حالی منتشر می شود که افغانستان در دسته  اول آن کشورهای جهان قرار دارد که فقر در آن بیداد میکند، مگر با تاسف نهادهای ذیربط تنها به ارائه گزارش، ابراز نگرانی و یاهم به کمک های جهانی تاکید کرده اند، مگر خود کمتر راه بیرون از این معضل حاد و خطرناک را نشانی کرده و کمتر برای بیرون رفت از آن برنامه و کاری را روی دست گرفته اند.
مردم به این باور اند که نمیتوان فقر، تنگدستی، بیکاری ویا معضل های دیگر اجتماعی را با ناله و ذجه حل کرد ویا چشم به راه کمک های بیرونی ها بود.
رسیدگی به معضل فقر در کشور و ایجاب ارزیابی و تحقیق همه جانبه را می نمایند، ارزیابی های کوتاه مدت و دراز مدت  میتواند ما را به راه حل این معضل برساند.
فقر در افغانستان ابعاد گسترده و گوناگون دارد که تنها در برنامه ریزی پیکار و عمل میتوان از آن رهایی یافت .
بی برنامه گی های نهادهای دولتی، عدم موجودیت یک راهبرد و راهکار دقیق کاری، پراگندگی اداری، بی ثباتی، نا امنی، بیسوادی  ٬ فساد اداری دشمنی با محیط زیست، زراعت بدوی و سنتی، تخریب زیربناها، عدم درک از منافع شخصی و همگانی … علل و عوامل اند که فقر را در کشور گسترش داده است.
در افغانستان که اقتصاد آن بیش از 70 درصد وابسته به اقتصاد روستای است زراعت هنوز مینکانیزه نشده و به شکل بدوی صورت میگیرد، ضمناً واردات بی پیشنه محصولات زراعتی از بیرون، اقتصاد روستانشینان را سخت آسیب رسانیده است ٬عدم بازار یابی برای محصولات روستایی باعث گردیده تا شماری زیادی از کشاورزان و روستا نشینان به شهرها رو آورند، شهرها از فقر و تهی دستان پر و روستا ها که منبع اصلی اقتصاد در افغانستان شمرده می شوند خالی گردد.
همچنن ادامه ناامنی، به اقتصاد ملی و اقتصاد خانوادگی آسیب جدی رسانده است. مشکل در این است که مردم ما که اکثریت مطلق آنها از نعمت سواد به دور اند از منافع خود، منافع خانوادگی، منافع محیطی، منافع جمعی و بالاخره منافع ملی تعریف واضح ندارند، محصولات داخلی را ارزش نمی دهند، بیشتر به محصولات خارجی تمایل دارند، محیط زیست را آسیب میرسانند.
برای آموزش و پرورش کمتر توجه می شود در حال حاضر میزان بیسوادی در افغانستان 65 درصد و شمار آن اطفال و کودکان که از نعمت رفتن به مکتب محروم اند به شش تا نو میلیون کودک میرسد.
رشد بی سابقه و غیر معیاری نفوس، عدم کنترول دولت بر رشد جمعیت ٬ در رشد فقر در کشور نقش داشته اند.
آنچه قابل بحث و مکث است عوامل فقر در کشور بوده که مواردی از آن یاد شد که دور نمودن آن نیاز به کار و برنامه ریزی دارد، نه ملامت کردن خود یا دیگران ٬در اینجا نقش دولت و نهادهای ذیربط آن در مدیریت این معضل کلیدی است مگر با تاسف ما در مدیریت کاهش فقر چندان موفق نیستیم.#تحلیل سیاسی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا