تبصره و مرور بر مطبوعات

تبصره

کابل/ ۸ثور/ باختر
هفت و هشت ثور دو روز فراموش ناشدنی در تاریخ معاصر افغانستان است، دو رویدادی که تعریف متفاوت دارد، مگر هر دو بر سرنوشت مردم اثرگذار بود.
مفسر آژانس باختر می نگارد؛ هفت ثور و هشت ثور بیانگر دو رویداد متفاوت در افغانستان است، در هفت ثور مردم افغانستان شاهد یک کودتای نظامی برضد نظام محمد داود خان، اولین رییس جمهوری افغانستان بودند، کودتای نظامی یی که خونین بود و پیامد آن خونین و اسفبار باقی ماند، آنانی که صاحب اندیشه چپی بودند، با سرنگونی اولین نظام جمهوریت در تلاش شدند که یک مودل نظام چپی به تقلید از اتحاد شوروی وقت را به میان آورند، آنان در برابر یک جامعۀ به شدت سنتی شعارهایی سر دادند و برنامه هایی روی دست گرفتند که به زودی واکنشی شد، در حالی که از عمر این کودتا چند روز نگذشته بود، خود را در برابر موجی از مقاومت های مردمی دید.
این واقعه باعث شد که پاکستان که با ذهنیت منفی در برابر افغانستان ایجاد شده است و رشد کرده است، فرصت یافت که میزبان گروه های مقاومت‌گر که بعد هسته های جهادی را شکل دادند، شود و برای مقاصد راهبردی خود برنامه ریزی کند، ناهنجاری یی که تا امروز ادامه دارد.
اگر به اصل ماجرای افغانستان دقیق شویم بدون شک هفت ثور آغاز گر زشتی و بدبختی هایی است که تا امروز مردم افغانستان زجر آن را می کشند، واقعە یی که بسترساز لشکر کشی نیروهای شوروی سابق به افغانستان شد و مقاومت جایش را به جهاد واگذار کرد.
با آغاز جهاد، تنظیم های متعدد جهادی در پاکستان و ایران شکل گرفتند و افغانستان صحنۀ یک جنگ تمام عیار بلوک شرق وغرب شد، سرانجام رژیم چپی بعد از چهارده سال، بیشتر به دلیل اختلافات داخلی در ثور ۱۳۷۱ سقوط کرد و تنظیم های جهادی به تاریخ هشت ثور پیروزی شان را اعلام کردند. مگر حکومت مجاهدین دست خوش اختلافات شد، اختلافاتی که میان تنظیم های جهادی سابقه طولانی داشت و عدم تحمل و درک از یک دیگر نه تنها حکومت نو بنیاد مجاهدین را دچار زوال و نابودی کرد، بل به اعتبار مجاهدین سابق به خصوص رهبران آنان ضربه زد.
ادامۀ جنگ های تنظیمی باعث شد که تحریک طالبان شکل گیرد و طالبان قیام شان را از بولدک قندهار در ظاهر بی سلاح آٰغار کردند و به دلیل خسته بودن مردم از جنگ و با شعار جمع‌آوری اسلحه و مبارزه با شر و فساد، توانستند به موفقیت های زیادی برسند و سرانجام حکومت مجاهدین را متواری کردند، مگر مقاومت در برابر طالبان ادامه یافت و امارت اسلامی طالبان هم در پی حمله های نیروهای امریکایی و متحدان آن متواری شد. اين دو روز “هفت و هشت ثور” با آن که بیانگر رويداد متفاوت است، مگر پيامدهای يکسان داشت.
اگر به تحولات رویدادهای بعد از هفت ثور و هشت ثور دقیق شویم، رهبران هر دو رویداد، دچار اختلاف، خلای سیاسی، پراگندگی، کشمکش در مسیر کسب قدرت، دچار اختلافات قومی و زبانی و… بودند.
اختلاف میان رهبران حکومتی که آن را حزب وطن رهبری می کرد، باعث کوتاه شدن عمر آن شد.
سقوط نجیب الله و بی برنامگی و اختلاف میان رهبران مجاهدین که تازه قدرت را گرفته بودند، باعث شد که ارتش و نهادهای امنیتی و استخباراتی افغانستان که در سطح منطقه مقتدر و با امکانات بلند بودند، متلاشی شوند و از این وضعیت بیشتر پاکستان سود گیرد.
اگر به وضعیت جاری در افغانستان دقیق شویم، تاریخ در حالی تکرار شدن است، اجماع معقول و سازنده میان حوزۀ جمهوریت وجود ندارد و طالبان که جناح اصلی مخالف دولت افغانستان اند، نه تنها خود در پراگندگی به سر می برند، بل در صحنۀ سیاسی نیز لجوج باقی مانده اند. موضع گیری متفاوت هم در حوزۀ جمهوریت و هم در درون طالبان می تواند بار دیگر ارزش های ملی را در افغانستان با خطر فروپاشی مواجه کند. پس ضرورت است که سیاست ورزان افغان، صرف نظر از این که در کدام جناح قرار دارند، به دور منافع ملی بسیج شوند و اجازه ندهند که رویدادهای اسفبار دو باره تکرار شود. تحلیل سیاسی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا