خشونت علیه زنان درامه پایان ناپذیر

کابل باختر 13 اسد
قتل یک دختر خانم  نزده ساله درولایت سرپل از سوی طالبان نمایانگر آن است که این گروه  نه تنها  از شریعت وقوانین انسانی  چیزی نمیدانند بل آنها  درصدد ترویج خشونت علیه زنان  درکشور اند تا حضور اجتماعی ومدنی آنان را آسیب رسانند .
گزارشگرآژانس باختر مینویسد : دو روز  قبل زن جوانی که تنها نزده سال عمر داشت در ولسوالی  کوهستانات ولایت سرپل از سوی طالبان تیر باران شد، جرم این  زن این بود که گویا او از منزل  فرارنموده است وباید درمحضر عام کشته شود ، درحالیکه  شریعت غرای محمدی در این خصوص دساتیر مشخص خود را دارد  وثقلت مجازات معلوم ومشهود است. تیرباران  وکشتن عمل ناروا یست که اسلام آن را مردود میداند.
این بار اول  نیست که طالبان  دست به چنین  یک عمل شنیع میزنند آنها باری در ولسوالی غوربند  ولایت پروان  خانمی را بنام نجیبه به اتهام مشابه تیرباران کردند،  خانمی  بیوه درولسوالی  جوند ولایت بادغیس نیز باعمل  مشابه کشته شد، درهلمند  نیز طالبان باری یک خانم را به جرم فرار ازمنزل کشتند همه اینها  درمحاکم صحرایی طالبان دور از شهود ، وضاحت جرم و مبهم بودن وضعیت حقوقی متهم  صورت گرفته است. درحالیکه  شریعت برای مجازات همچو افراد شرایط ویژه دارد ، چگونگی جرم باید مشهود باشد ، شهود وجود داشته باشد ومهتر از همه طرفین حضور داشته باشند یعنی هم  دختر وهم پسر باید مساویانه مجازات شوند درحالیکه  در حادثه کوهستانات سرپل، ولسوالی جوند بادغیس، غوربند  پروان تنها یک طرف قضیه مجازات شده اند آنهم مجازات قطعی ( یعنی   قتل).
آنچه را طالبان با این حرکات ، اعمال  ومحاکم شان نشان دادند نمایانگر آن است که آنها  از شریعت استفاده کاذب می نمایند ورنه شریعت درچین مسایل  بر حضور شهود آنهم شهود که حالات خاص را شهادت دهند تاکید دارد پس از ارایه شهود چگونگی اجرای مجازات نیز معلوم  میگردد مگر طالبان نه شهودی درکار دارند و نه  ثقلت وچگونگی مجازات برای آنها اهمیت دارند فقط یک حرف که به این گونه زنان ودختران نام ( زای ) میدهند  وبه تیرباران آنها حکم  میکنند.
به باور آگاهان سیاسی، طالبان با این گونه اعمال  ومحاکم صحرایی اهداف مشخص را دنبال میکنند .
اول این که  نشان میدهند که گویا  آنها  برمردم  حاکمیت دارند  وتوان آن را دارند تا به اصطلاح مجرمین را مجازات نمایند دوم ایجاد فضا ء رعب ووحشت درمیان مردم است تا مردم بخصوص روستا نشینان بیشتر از طالبان درهراس باشند واین گروه بتواند به سادگی اهداف  وبرنامه های شان را برمردم تحمیل کند ، سوم هم این که طالبان حقوق وفعالیت زنان را در جامعه ارزش نمی دهند  وبه این ترتیب درتلاش اند تا زنان  منزوی باقی بمانند ودرنهایت ترویج ادامه خشونت علیه زنان درکشور است وبرخی مسایل دیگر.
درکنار آنکه  طالبان خشونت علیه زنان را ترویج میکنند  وآن را گسترش میدهند  امنیت و ثبات نیم بند دربرخی از نقاط کشور ، خشونت علیه زنان را گسترده تر ساخته وآن را به داستان ودرامه  دنباله دار تبدیل  نموده است واکثری عاملان چنین جنایات به سوی طالبان میگریزند زیرا دروجود طالبان دسترسی قانون به آنها  تقریبأ نا ممکن جلوه میکند .
چنانچه زهرا خانمی که چند روز قبل درولایت غور از سوی شوهرس آتش زده شد عامل به سوی طالبان فرار کرد ، آنانیکه چند روز قبل دختری جوان را در ولسوالی  پشتون کوت فاریاب به گلوله بستند  به سوی طالبان رفتند و آن باشنده ولسوالی اشمکش ولایت تخار  که با قیچی خانمش را شدیداً مجروح ساخت وطفل اش را سقط کرد نیز فراری است احتمالأ طالبان میزبان این خیایتکارنیز باشند .
آنچه گفته شد و قایع تلخ است که گریبان گیر زنان درجامعه افغانی بخصوص مناطق  نا امن  ومحلات است که طالبان بر آن حکمروایی دارند  واین نشان میدهد  که زنان همچنان قشر آسیب پذیردرکشور باقی مانده اند وتلاش های حکومت ، موسسات و نهادهای بین المللی درکاهش بار مشکلات موجود چندان اثر گذار نبوده است درحالیکه  مردم ، حکومات ، موسسات و نهادهای بین المللی وجایب  ومکلفیت های دراین خصوص  دارند که باید وجایب  ومکلفیت ها خود را دریابند، مطابق به آن عمل کنند وبه فرهنگ مسلط ، مرد سالاری خاتمه بخشند.