تبصره و مرور بر مطبوعات

همکاری مردم، توطيه تروريستي را ناكام ساخت.

 

تفنگ به شانه ام بود و در محل پهره داری ایستادم بودم. یک بایسکل سوار آمد و گفت که یک موتر پرادو را دیدم پلیت ندارد و سراسیمه این طرف  و آن طرف می رود. شاید انتحاری باشد. گپ بایسکل سوار را جدی گرفتم. تفنگم را از شانه ام پایین کردم و به حالت آماده باش روی دست گرفتم. پنج تا شش دقیقه بعد، زمانی که بایسکل سوار راهش را گرفت و رفت، یک موتر پرادو به طرف ما آمد. متوجه شدم که موتر پلیت ندارد و به طور مشکوک به طرف ما روان است. اشاره کردم که توقف کند اما توقف نکرد و به سوی ما با سرعت بیشتر در حرکت شد. مطمین شدم که این موتر، موتر انتحاری است. پیش از آن که به من نزدیک شود، سر راننده ی موتر را نشانه گرفتم و شلیک کردم. نزدیک رفتیم که موتر از مواد انفجاری پُر است.

جمله های بالا از زبان یکی از محافظان دفتر شورای عالی صلح افغانستان نقل شده است. این محافظ، روز یک شنبه/6 حوت 1391 در دفتر شورای عالی صلح واقع شهر نو کابل پهره دار بوده است. آن گونه که محافظ  دفتر شورای عالی صلح می گوید یک بایسکل سوار می آید و او را از وجود یک موتر مشکوک در نزدیکی این دفتر با خبر می سازد.

این داستان کوتاه حاوی چند نکته مهم و تأمل بر انگیز است. یکی، همکاری مردم با نیروهای امنیتی در امر مبارزه با تروریزم و دهشت افگنی؛ دوم، هوشیاری و بیداری محافظ دفتر شورای عالی صلح؛ و سوم، حمله ی تروریستان و هراس افگنان بر شورای عالی صلح.

همکاری مردم با نیروهای امنیتی

همکاری مردم با نیروهای امنیتی از اهمیت زیادی برخوردار است. این امر اگر از یک سو به معنای هوشیاری و بیداری مردم نسبت به اوضاع و احوال کشور پنداشته شده می تواند، از سوی دیگر به معنای انزجار مردم نسبت به تروریستان و هراس افگنان نیز تعبیر می گردد. هم چنان همکاری مردم با نیروهای امنیتی را می توان به افزایش میزان محبوبیت و اعتماد مردم نسبت به این نیروها پیوند داد و به این نتیجه گیری دست یافت که مردم شریف افغانستان با وجود تمامی تبلغیات عوام فریبانه یی که شورشیان طالب و دیگر گروه های هراس افگن در ضدیت با نظام به راه انداخته اند، از دولت به گونه اعم و از نیرو های امنیتی کشور به صورت اخص حمایت و پشتیابی می کنند و نسبت به این نیروها اعتماد و اطمنیان دارند.

هوشیاری نیروهای امنیتی

هوشیاری نیروهای امنیتی که در داستان کوتاه بالا به طرز ستایش انگیزی تبلور یافته است، می تواند مایه ی بسا امیدواری برای دولت و مردم افغانستان باشد. نیروهای امنیتی افغانستان در وضعیت پیچیده و حساسی به اجرای ماموریت می پردازند. این نیروها همزمان که در حال ساخت و ساز هستند، با تروریستان و گروه های هراس افگن، که به دیکته و دستور سازمان های استخباراتی منطقه مشغول جنگ در افغانستان اند، به گونه ی جدی مشغول مبارزه اند و در این راه قربانی های زیادی نیز داده اند.

حمله به شورای عالی صلح

استاد برهان الدین ربانی رییس فقید شورای عالی صلح افغانستان از سوی تروریستانی به شهادت رسید که خود را پیام آوران صلح معرفی کرده بودند. از آن زمان به بعد همواره در محافل سیاسی- رسانه یی کشور این بحث مطرح بوده است که آیا شورشیان طالب و دیگر گروه های هراس افگن اعتقادی به صلح و همدیگر پذیری دارند؟ سوء قصد نافرجام هراس افگنان به شورای عالی صلح افغانستان، نشان می دهد که هراس افگنان و تروریستان طالب دست پرورده ی بیگانه گان اعتقادی به صلح و مصالحه ندارند و از هیچ فرصتی برای رسیدن به اهداف شوم تروریستی شان دریغ نمی ورزند.

شاید بخش جالب ماجرای سوء قصد نافرجام تروریستان به دفتر شورای عالی صلح، در این نکته نهفته باشد که، تروریستان از پاکستان به یکی از اعضای شورای عالی صلح افغانستان تلفن می کنند که "فدایی ها" را به استقامت تا روان کرده ایم. تروریستان به این عضو شورای عالی صلح گفته اند که از کار کردن در شورای عالی صلح دست بردار و به صف ما پیوند. 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا