تبصره و مرور بر مطبوعات

تبصره

کابل/ ۲۵ دلو/ باختر
بیست و ششم دلو سالروز خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان است که از سه دهۀ به این طرف به عنوان روز نجات ملی در کشور ما تجلیل می شود.
مفسر آژانس باختر می نگارد؛ در بیست و شش دلو ۱۳۶۷ هجری شمسی، آخرین سربازاتحاد شوروی سابق خاک افغانستان را ترک گفت و به این ترتیب٬ حضورنظامی چند سالۀ این کشور در افغانستان خاتمه یافت و دولت داکتر نجیب الله مسوولیت دفاع مستقلانه را به دوش گرفت مگر اختلافات درونی میان اعضای حزب و دولت حاکم آن وقت٬ عمر حکومت داکتر نجیب الله را کوتاه کرد و این باعث شد که مجاهدین وارد صحنۀ سیاسی در کشور شوند و اقتدار به نظام شکننده یی که مجاهدین سابق ایجاد کردده بودند، انتقال یابد.
با آن که از بیست و شش دلو به عنوان نقطۀ عطف در تاریخ افغانستان یاد می شود و از آن به مثابۀ پیروزی جهاد مردم افغانستان در برابر یک تجاوز تجلیل و گرامی‌داشت می‌شود. و در تقویم ملی به عنوان که یک پیروزی برای افغانستان ثبت شده است مگر این روز سرآغاز ٰاآآآ یک شکست سیاسی برای کشور ما نیزاست، حوادثی که بعد از بیست و شش دلو اتفاق افتاد این گفته هارا تقویت کرد که مردم افغانستان در میدان جنگ همیشه پیروز بوده اند٬ مگر در میدان سیاست همیشه دچار باخت بوده اند اختلافات درونی عمر حکومت داکتر نجیب الله را کوتاه کرد و این سبب شد که احزاب مجاهدین وارد صحنه شوند مگر مجاهدین٬آنانی که برای شکست شوروی مبارزه کردند و پیروزی را در برابر ارتش شوروی رقم زدند، مسبب جنگ‌های ویرانگر شدند زیرا یک دیگر را تحمل نکردند و در پی امتیاز گیری های بلند از یک دیگر بودند که خسارات و تلفات برخاسته از جنگ های تنظیمی٬ بیشتر از دوران جنگ با شوروی سابق بود٬ جنگ های تنظیمی کابل و کلان شهر های دیگر را ویران کرد٬ جنگ هایی که در آن صدها هزارانسان کشته شدند و میلیون‌ها نفر آوار‌ه و سرگردان شدند.
این روز‹۲۶ دلو› در کنار آن که از اقتدار و غرور افغانان می گوید٬ بازگو کنندۀ اشتباهاتی هم است که زمام داران افغان٬ بعد از خروج نیروهای شوروی سابق مرتکب شدند٬ با صراحت گفته می توانیم که اختلافات درونی چه در زمان حکومت داکتر نجیب الله وچه بعد از حاکمیت احزاب جهادی برای افغانستان فاجعه ‌بار واسفناک تمام شد مشکل فقط در تمامیت ‌خواهی و قدرت‌طلبی بود.
با خروج نیروهای شوروی از افغانستان٬ که همزمان با اضمحلال شوروی سابق و ختم جنگ سرد همراه بود قدرت های غربی دیگر افغانستان را از دید انداختند و این سبب شد که کشور های منطقه٬ آنهم در وجود چند دستگی مجاهدین ٬ راه و برنامه های خود شان را در افغانستان دنبال کنند٬جنگ های تنظیمی در کشور و نبود یک حکومت مقتدر مرکزی٬ زمینۀ فعالیت و برنامه ریزی های بیشتری را برای کشورهای ماجراجو در افغانستان رقم زد٬تا سرحدی که٬ بیرونی ها برای افغانستان نظام واداره ساختند و آن را بلای جان مردم ما کردند٬ ایجاد پروژۀ طالبان بخشی از این برنامه ها بود .
بعد از خروج نیروهای شوروی سابق به خصوص بعد از سقوط حکومت داکتر نحیب الله٬ افغانستان برای سال های متمادی یک انزوا بین المللی را شاهد بود و اهمیت سیاسی افغانستان برای جهان سقوط کلی داشت مگر این کشور٬ همچنان در محراق توجۀ سازمان های استخباراتی منطقه و سازمان های هراس افگن بین المللی بود که از تندروان جهاد افغانستان شکل یافته بودند و بار ور شده بودند٬ افغانستانی که در وجود جنگ های تنظیمی و حکومت ضعیف و بی تجربه که بعد از پیروزی مجاهدین شکل گرفته بود و بعد هم با استقرار نظام طالبانی از دید جهانیان افتاده بود و این برای مردم افغانستان که کشور جنگ زده شان به کمک و معاونت بین المللی نیاز داشت سخت تمام شد.
جهانیان با شکل گیری حوادث یازدۀ سپتمبر٬ باره دیگر متوجۀ افغانستان شدند٬این کشوربعد از سال ۲۰۰۱ میلادی جهش جهانی را در برابر خود شاهد بود٬ تاریخ دوباره تکرار شد و نیروهای خارجی با نام و نشان دیگر و با شعار مبارزه با هراس افگنی وارد افغانستان شدند٬ حضوری که بیست سال ادامه یافت مگر برای مردم ماهیچ سودی نداشت مگر‌آن که٬ جنگ نیابتی کشور های خرد و کلان در افغانستان بیشتر و جدی تر شد.
سیر حوادث در افغانستان نشان می دهد که تاریخ در برابر این کشور دید عقب گرانه نیز دارد٬ اگر موافقنامۀ ژنیو یک نام و آدرس برای خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان شد و اتحاد شوروی هم با بی مسوولیتی تمام افغانستان را ترک کرد٬ حالا حرف از توافق نامۀ دوحه است که برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان سخن می زند٬ خروجی که به مراتب غیر مسوولانه تر از خروج نیروهای شوروی سابق برنامه ریزی شده است.
این نشان دهندۀ آن است که تجربۀ سال هایی که افغانستان پس از خروج شوروی سابق آن را شاهد بود٬ یک ‌بار دیگرتکرار خواهد شد و در وجود چنین یک ناهنجاری بازنده باز هم افغانان استند.
با تاسف سیر مباحثات سیاسی نشان می دهد که ما افغانان هنوز هم از سیاست چیزی نمی دانیم و بازی کردن در برابر بازی های کلان سیاسی را که عمدتا بیرونی است بلد نشدیم مشکل در این است که ما در لایه های منافع شخصی و گروهی و سمتی گیر مانده ایم و به جای ما دیگران و بیگانگان وارد بازی های سیاسی شده اند .
وضعیت سخت آشفته وناهنجار است مامردم افغانستان محکوم به این استیم که به هر عنوان و قیمتی که می شود٬ خود را به این آگاهی برسانیم که ما منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی … داریم ٬ خود را و منافع ملی خودرا در بازی های سیاسی از یاد نبریم٬ ما بخشی ازجهان استیم. دوری ما از جهان و بریدن جهان از افغانستان٬ فاجعه بار خواهد بود نگذاریم که دیگران ما را ابزار خود کنند٬ دوحه یک فرصت برای کنار آمدن افغانان است٬ بهتر است که در دوحه وارد بحث ملی شویم و به جای دویدن به این کشور و آن کشور منافع خود وکشور خود را مطرح کنیم و اجازه ندهیم حوادثی که بعد از خروج نیروهای شوروی سابق اتفاق افتاد، تکرار شود .
اگرجریان های سیاسی و نظامی صرف نظر از هویت و گذشتۀ شان در کنار هم قرار گیرند٬ یک نظام قوی در افغانستان شکل خواهد گرفت٬ با ادامۀ بدبینی و چنددستگی٬ مردم و دولت افغانستان ناتوان و ضعیف خواهندشد و دشمنان این کشورجسارت پیدا خواهند کرد٬ تاریخ آئینۀ گذشتۀ ما است٬ باید از آن درس گرفت. صائم

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا