اخبارتبصره و مرور بر مطبوعات

تبصره 

کابل/ ۴حمل/ باختر

سال نو آموزشی در کشور در حالی آغاز شد که معارف افغانستان از لحاظ کیفی با خلاهای زیادی مواجه است، واین نهاد ملی به مدیریت مدبرانه و اصلاحات بنیادی نیازدارد.

مفسر آژانس باختر می نگارد؛ سال  آموزشی ۱۴۰۰ دیروز آغاز شد و میلیون ها دانش آموز مکتب رفتند، تنها یک میلیون دانش آموز، تازه وارد صنف های درسی خواهند شد، با آنهم چهار میلیون دانش آموز به دلایل گونه گون که بیشتر با ناامنی و جنگ در کشور ارتباط دارد، از رفتن به مکتب محروم اند.

اگر به کمیت دانش آموزان در کشور دقیق شویم، در می یابیم که معارف افغانستان از لحاظ کمی رشد خوبی کرده است، مگر از لحاظ کیفی وضعیت معارف در افغانستان مشکلات فراوان دارد، در حالی که بحث کیفیت در معارف بحث کلیدی است که با تاسف چندان به آن پرداخته نشده است.

در گام نخست این مسئله قابل یادآوری است که با معلم، به عنوان آموزگار جامعه چنان که شایستۀ شان او است، برخورد نمی شود، از لحاظ مادی حقوق دریافت نمی کند که حداقل اسباب زندگی ابتدایی را برای او مهیا کند، در داخل صنف بیشتر شاگردان، آن دانش و فرهنگ را که ایجاب می کند با یک معلم برخورد شود، ندارند، حتا معلم با الفاظ زشت و تحقیر آمیز مواجه می شود و مواردی هم دیده شده است با معلم که او را پدر معنوی تعریف کرده اند، برخورد فزیکی شده است، فساد اداری در بسیاری مکاتب وجود دارد، در بعضی از مکاتب دیده شده است معلم بیچاره یی که خود معاش بخور نمیر دارد، مجبور می شود برای گرفتن تقسیم اوقات و ساعات درسی رشوه دهد، مخالفان مسلح هم دید حقارت بار نسبت به معلم و مکتب دارند و ما شاهد ترورهای هدفمند شماری از آموزگاران و سوختاندن مداوم مکاتب در بخش های ازکشور بوده ایم، حق تلفی های زیادی در خصوص معلم شده است، وعده های ازدیاد معاش، توزیع نمرات رهایشی  یی و… که هیچ کدام عملی نشد.

به همین ترتیب شاگردان نیز با بی مهری های مواجه اند، کمبود ساختمان برای مکاتب رنج همیشگی است، صنوف درسی مزدحم و پر تراکم است، کمبود جای و صنف درسی در هر مکتب به شمول مکاتب در پایتخت محسوس است، بسیاری از مکاتب از نبود ساختمان دچار مشکل اند، وعده ها برای اعمار ساختمان های جدید در شروع هر سال آموزشی داده می شود، مگر عملی نمی شود، نصاب درسی معیاری نیست، شمار زیادی از معلمان ظرفیت درست برای آموزش ندارند، کمبود معلمان مسلکی در مکاتب جداً قابل احساس است، این مشکل بیشتر در مکاتب خصوصی قابل روایت است، معلمان مکاتب خصوصی را بیشتر جوانان کم تجربه تشکیل می دهند که یا خود دانش آموز اند و یاهم تازۀ فارغ شده اند، یک معلم چندین مضمون را تدریس می کند و بیشتر استخدام معلمان در مکاتب خصوصی، به اساس شناخت و سلیقه انجام می شود،  نظارت از کار و فعالیت مکاتب خصوصی، آنچنان که ایجاب می کند وجود ندارد، شیوۀ تدریس در بسیاری مکاتب مانند گذاشتن کلوخ و عبور کردن از آۤب است و این باعث شده است که شاگرد با فراغت از مکتب هم دچار مشکل باشد، این مشکل درست زمانی  خود را هویدا می کند که دانش آموز وارد صنف درسی در موسسات عالی تحصیلی می شود و مسوولان نهادهای اکادمیک و استادان مجبور می شوند که کمبودی‌های مکاتب در پوهنتون ها جبران شود.

مشکل دیگر بی توجهی مسوولان نظام است، در هر نظام و جامعه تمرکز اصلی در مصارف بودجه روی نظام آموزش و پرورش است، در حالی که  در افغانستان مسئلۀ بودجه برای معارف افغانستان در ردۀ چهارم و یا پنجم قرار می گیرد و بیشتر در بودجۀ ملی، بر مسایل امنیتی و کودهای مصارف احتیاط که خود کودهای سوال برانگیز است، توجه شده است.

با آن که بهبود زمینه های آموزشی برای نوجوانان و جوانان یکی از عمده ترین اولویت های دولت افغانستان محسوب می شود، مگر به این اولویت کمتر پرداخته شده است، در حالی که افغانستان مایل پیوستن به کاروان آموزشی همانند سایر نقاط جهان است. اما این یک نقطۀ مهم و قابل ذکر است که معارف در این کشور فاقد معیارهایی است که برای یک نظام آموزشی لازمی است.

این گفته ها ما را به این نکته می رساند که بحث کیفیت معارف باید به گفتمان ملی مبدل شود تا معارف ستیزی که به گونۀ آشکار و پنهان، عمدی  وغیر عمدی وجود دارد، جایش را به معارف پروری خالی کند٬ تبعیض، بی‌قانونی، تقدم روابط بر ضوابط و عدم شایسته سالاری در استخدام اداره کنندگان مکاتب، معضل جدی در برابرمعارف افغانستان است، لازم است مسوولان نظام دست به کار شوند و شیوۀ کارا را برای شکوفایی معارف که خشت زیربنا جامعه را می گذارد، به کارگیرند، قبول کنند که این نهاد ملی به مدیریت مدبرانه و اصلاحات بنیادی نیاز دارد. صائم

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا