اخبارتبصره و مرور بر مطبوعات

تبصره 

کابل / ۲۶  سرطان/  باختر

گفته های اخیر رییس جمهوری اسلامی افغانستان در تاشکند ازبکستان می رساند که پاکستان در تعهدات خود در قبال افغانستان صادق نیست.

مفسر آژانس باختر می نگارد؛حل معضل افغانستان از مسیر یک اجماع منطقه یی و فرا منطقه یی یک اصل است٬ کشور های زیادی به شمول پاکستان  اند که وارد چنین یک اجماع شده اند مگر در این میان٬ رفتار و کردار پاکستان پرسش برانگیز است این کشور در ظاهر امر جانبدار چنین یک اجماع است ولی درباطن برای ادامۀ جنگ در افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان کار می کند.

محمداشرف غنی رییس جمهوری اسلامی افغانستان می‌گوید:سازمان‌ها و شبکه‌های حامی طالبان در پاکستان به‌گونه‌ یی علنی ویرانی افغانستان را جشن می‌گیرند.

او به روزجمعه در کنفرانس بین‌المللی زیر عنوان «آسیای مرکزی و جنوبی: اتصال منطقه یی، فرصت‌ها و چالش‌ها» در تاشکند، پایتخت ازبکستان گفت«خلاف تضمین‌های مکرر عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان و جنرالان آن کشور، شبکه‌ها و سازمان‌های حامی طالبان در پاکستان ویرانی، دارایی‌ها و توانایی‌های مردم و حکومت افغانستان را علنی جشن می‌گیرند...مقام‌های پاکستانی در گذشته گفته بودند که تسلط طالبان بر افغانستان را به سودشان نمی‌دانند و از نفوذشان برای کشانیدن این گروه به میز مذاکره استفاده می‌کنند.»

وی از پاکستان به دلیل پشتیبانی آن‌کشور از طالبان انتقاد کرد و گفته است که براساس معلومات استخباراتی، اخیرا حدود ۱۰ هزار جنگجو از پاکستان و بخش‌های دیگر وارد افغانستان شده‌اند.

این گفته ها زمانی مطرح می شود که پاکستان همیشه در نشست های بین المللی از راه‌ حل سیاسی مسئله یی افغانستان پشتیبانی کرده است مگر در عمل چنین نیست.

واقعیت این است که پاکستان برای رسیدن به اهداف راهبردی خود به یک افغانستان ضعیف و قابل کنترول نیاز دارد و طالبان وسیلۀ خوبی برای پاکستان در رسیدن این کشور به اهدافش در افغانستان و منطقه است.

خاتمه بخشیدن به درامۀ خط دیورند٬ استفاده همچنانی از آب های افغانستان در حالی که نظام های اخیر در افغانستان تاکید برمدیریت آب های کشور کرده اند٬ استفاده سهل و بدون دادن امتیاز از مسیر ترانزیتی افغانستان به سوی آسیای میانه٬ کاهش فعالیت های سیاسی و اقتصادی هند و ایران در افغانستان…٬ جز برنامه های راهبردی پاکستان در افغانستان است

کوشش پاکستان بر این است تا بار دیگر گروه طالبان در ساختار سیاسی افغانستان قرار گیرد که هم بتواند اهداف سیاسی و اقتصادی خود را در داخل افغانستان دنبال و هم دست رقبای منطقه یی خود را  از این کشور کوتاه کند.

تصمیم اسلام‌آباد مبنی بر پیوستن به جبهه ضد تروریزم در بیست سال قبل٬ اقدامی در جهت دور ماندن از خشم امریکا بعد از حوادث یازده سبتمبر بود٬ آنان کنار آمدن موقت با امریکا را ترجیح دادند تا  منافع در جنوب آسیا حفظ شود٬ استخبارات پاکستان و جنرالان اردوی آن کشور می دانستند که  رجوع دو باره امریکا به آنان٬ حتمی است بنا با اتخاذ سیاست و راهبردی چند بعدی  با امریکا وغرب بازی کردند٬ به خصوص این که٬ پاکستان از گذشته  ها با امریکا  و انگلیس راز و نیاز های داشت و کرنیل های پاکستانی مطمین بودند که بازگشت امریکا به سوی آنان حتمی است

در این شکی نیست که تروریزم، به بخشی مهم از راهبرد پاکستان برای رسیدن به منافع سیاسی و اقتصادی این کشور در منطقه بوده است  راهبردی یی که در تبانی با مهم ترین قدرت های جهانی‹ انگلیس و امریکا› و قدرت های منطقه یی در دنیای عرب شکل گرفت و برای پاکستان امتیاز های به ارمغان آورد ٬ این راهکارهنوز هم یکی از اساسی ترین برنامۀ  راهبردی اسلام آباد است که قدرت های مهم جهانی در آن شریک اند و تبعات آن  در کشور های همسایه «افغانستان، ایران، هند و…» به وضوح دیده می شود.

اکنون که پاکستالن با بی اعتنایی تمام به موازین بین المللی٬ به خود حق می دهد که وارد بحث سرنوشت افغانستان شود٬ پیامد همان معامله های است  که بین این کشور٬ امریکا و انگلیس وجود دارد٬ برنامه های راهبردی یی که از آن٬ نه افغانان آگاه اند و نه طالبان و اگر چنین نیست٬ بایدن در سفری که در زمان معاونت ریاست جمهوری خود به کابل داشت با صراحت گفت که پاکستان پنجاه مرتبه با ارزش تر از افغانستان برای امریکا است٬ باور ها براین است که معاملات  راهبردی میان پاکستان- امریکا و انگلیس به زمانی بر می گردد که اتحاد شوروی وقت در افغانستان حضور یافت و پاکستان تمام دار و ندار خود را در خدمت این دو کشور قرار داد که در برابر رقیب قوی شان‹ اتحاد شوروی› در میدان افغانستان مقابله کنند و حالا از همان قمار خود امتیاز و سود می گیرد و اندیشه ژندارم منطقه را از سر بیرون نکرده است.

بدون شک آنچه را که پاکستان در افغانستان انجام می دهد شکل گرفته و طراحی شده  سازمان های استخباراتی آن کشور است که در تبانی با استخبارات کشور هایی که  در بالا از ٖآنها  ذکر شد به وجود می آیند٬ و بخش  سیاسی و دیپلماتیک پاکستان از آن آگاه نیستند بل  تنها مامور انجام آن بخش های اند که به آنان ارتباط می گیرد٬ در این برنامه ها طالبان به عنوان عساکر بدون مزد مورد استفاده قرار می گیرند و درمحور منافع پاکستان در جنگ اند .

در مجموع پاکستان با رویکرد های متفاوت و در وجود  جریانی که بیشتر متحجر وویرانگر اند داخل جنگ ودر افغانستان شده است این کشور با کار گیری منابع متعدد در افغانستان  و نفوذ خدا داد که بعد از تجاوز ارتش سرخ به افغانستان کسب کرد٬ به عنوان بازیگرقدرتمند در قضیۀ افغانستان و قضایای دیگر منطقه یی عرض اندام کرده است . بدون شک جز به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان چیز دیگری نمی خواهد٬ آنچه را عمران خان می گوید و یا آنچه را شاه محمود قریشی فریاد می زند٬ نمی تواند اصل سیاست پاکستان در قبال افغانستان را بازگو کند٬ این ارتش پاکستان است که این  کشوررا در عمق جنگ جاری در افغانستان قرار داده است٬ در اصل جنگ جاری٬ جنگ افغانان نیست٬ جنگ یک گروه برای منافع پاکستان در افغانستان و منطقه است٬ اگر نه تهدید طیاره های اردوی  افغانستان از حمله برمواضع طالبان دراسپین بولدک قندهار٬ چه معنای دارد؟  سپاهیان افغان در جنگ بولدک شماری از شهروندان پاکستان را از میدان جنگ گرفتار کردند و یک طیارۀ بی سر نشین پاکستانی که برای انجام وظایف جاسوسی وارد حریم افغانستان شده بود تلاشی برای حمایت از طالبان در میدان جنگ نیست؟

واقعیت های زیادی است که از نقش منفی پاکستان در جنگ افغانستان حکایه دارد مگر این واقعیت ها در پناه حمایت امریکا و انگلیس از پاکستان  ناگفته باقی مانده است .  تحلیل سیاسی 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا